سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی انتخاب زبان پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

90/6/7
11:6 ص

ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی

(( اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم )) ترجمه : اطاعت کنید ازخدا ورسولش واولیاء امورایشان .(سوره نساء آیه59)


(( پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد )) امام خمینی
(( ولایت یک انسان پیوستگی ووابستگی مطلق اواست به ولی)) (آیت الله خامنه ای)


بحث ولایت فقیه یکی ازمباحث وموضوعات وسیع وغنی وسیاسی است که بنیانگزار این بحث بصورت اصطلاح رایج امروزی که به بیانی واضح تر حکومتی اسلامیست امام خمینی می باشد که درشکل گیری جمهوری اسلامی ایران نیز بحدی مورد توجه قرارگرفته که معمارکبیر انقلاب اسلامی امام خمینی می فرماید : (( ولایت فقیه مترقی ترین اصول قانون اساسی است .))
دراین فرصت بدست آمده موضوع ولایت فقیه را از دیدگاه تئوریسین حکیم و فرزانه آن یعنی امام خمینی مورد بررسی قرارمی دهیم .
درشرع مقدس اسلام فقهای ما درمورد ولایت فقیه همگی دارای مباحث ونظراتی هستند وبالاتفاق درباره ولایتی که فقیه دارد نظر دارند وتنها درشئون ومحدوده اختیارات ولایت فقیه درزمان غیبت حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آراء ونظرات ایشان متفاوت می باشد اما درهرحال همه فقهاء وعلماء مباحثی حتی بسیار کوتاه ومختصر دراین زمینه دارند که از جمله می توان از مرحوم سهروردی ، مرحوم نائینی و مرحوم میرداماد از علمای برجسته قرون مختلف نام برد که در باب حکومت اسلامی وولایت مطالبی را عنوان  داشته اند.
امام خمینی ولایت فقیه را بصورتی وسیع و بسیار بسیط و گسترده طرح کردند ومعتقدند که حکومت اسلامی و تشکیل آن توسط  فقیه جامع الشرایط  می باشد واداره و نظارت به تمام معنا درچنین حکومتی مخصوص فقهاء می باشد ، البته مرحوم ملا احمد نراقی ازعلمای بزرگ عصر قاجاریه درحدی کوچکتر درکتاب عوائد الایام  به موضوع ولایت فقیه و حکومت اسلامی پرداخته وبطور کلی ثابت کرده است که فقیه دردو چیز ولایت دارد :
1- در اموری که پیامبرگرامی اسلام حضرت محمد (ص) وائمه معصومین (ع) درآنها صاحب اختیار بوده وولایت داشته اند .
2- دراموری که با دین ودنیای بندگان خدا ارتباط دارد.
3- امام خمینی که انقلاب اسلامی ایران بی نام اودرهیچ جای جهان شناخته شده نیست ولایت فقیه را درسیزده جلسه برای شاگردان خویش درحوزه علمیه نجف اشرف تدریس کرده وتاکید می کند که اصل ولایت اساس وپایه تمام وظایف است بخصوص ولایت فقیه درامرحکومت وجنبه های سیاسی آن یعنی اینکه فقهاء ولی، صاحب و قیم حکومت وتصمیم گیرنده نهایی درامور سیاسی حکومت بوده و حاکمیت ازآن فقهاست که به حدیث شریفه ((العلماء ورثه الانبیا)) استناد داشته وچون ولایت ازآن رسول الله (ص) وائمه اطهار((علیهم السلام)) بوده است علماء را به عنوان وراث آن بزرگواران صاحب ووالی حکومت نیز میداند و آیت الله خامنه ای هم پیرو همان استناد امام خمینی بحث ولایت را دنباله ودر حقیقت تتمه وخاتمه  بحث نبوت  می داند وبیان دارند که اگرولایت فقیه نباشد نبوت نیز ناقص است و اینجا منظوراز ارث مذکوره درحدیث شریفه  فوق الاشاره ارث در اداره حکومت و ادامه حرکت انبیاء عظام ( رضوان الله تعالی علیهم)است وتنها ارث در علم ومال نیست یعنی رهبری جامعه نیز از آن بزرگواران به علما، میرسد ومسئولیت علما، را بیش ازسایر مردم کرده است لذا امام خمینی به عالمان دینی توصیه های موکدانه دارد که برای اصلاح امور وساختن جامعه ای آباد، آزاد، مستقل وبا عزت قدم بردارند وازهمین توصیه وتاکید امام خمینی نیز پیدا وآشکاراست که درعبارتی تلاش برای حکومت اسلامی مطرح است چرا بقول آیه الله خامنه ای ساختن جامعه کاررسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)است وبه تبعیت ازآن چون ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست وظیفه ولایت نیز می باشد.
4-امام خمینی دراثبات نظرخود مبنی برلزوم ولایت فقیه درجامعه دلایلی رابرای تشکیل حکومت اسلامی بیان می کند که عبارتند از:
1-عمل پیامبر گرانقدراسلام حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) درتشکیل حکومت اسلامی که آن بزرگوارنیز با اقدامهایی ازجمله ارسال نامه هایی به هرقل پادشاه روم وخسرو پرویز پادشاه ایران درراه تشکیل حکومت اسلامی وحکومت عدل الهی فعالیت می کرد .
2-استمراراجرای احکام الهی که برای همیشه وجود این احکام ضرورت دارد .  
3-ماهیت وکیفیت قوانین اسلام که بدون حکومت وبدون حضورحاکم فقیه قابل اجرا نیست مثل احکام مالی ، احکام ارث ، احکام دفاع ملی، احکام حقوقی وجزایی و...
امام خمینی علاوه برشرایط عامه نظیر، فضل وهوش علم به قانون و قانوندانی وعدالت رانیز ازشرایط ضروری ولازم الوجود برای ولی فقیه می داند واز ولایت فقیه به عنوان یک امراعتباری عقلایی نام میبرد که این امر اعتباری در مقابل ولایت تکوینی  است وتنها یک وظیفه خطیر وسنگین را بردوش انسان می گذارد ومقام معنوی خاصی برای او ایجاد نمی کند وانسان رایک شخصیت انسانی غیرعادی نمی کند .
بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران معتقد بوده است که هرکس عقاید واحکام پرباراسلام عزیز را پذیرفت به ولایت فقیه که رسید بی درنگ وبی فاصله آنرا می پذیرد زیرا اسلام دین افراد عدالتخواه ، حق جو وعادل است ووجود ولی فقیه برای حفظ اسلام ضرورت دارد تا سازمانهای موجود درمملکت به فساد کشیده نشوند وبا وجود ولایت فقیه که ازاصول خدشه ناپذیرنظام مقدس جمهوری اسلامی است می توان بین مسجد مسلمین وکلیسای مسیحیت فرق وتفاوت قائل شد .
امام خمینی مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی را لازمه اعتقاد به ولایت فقیه می داند ودراین نوع حکومت که تحت نظر واداره ولی فقیه است برای اجرای قوانین وایجاد یک نظام عادلانه بمنظور خوشبختی بشر قوه مجریه ای قرارمی دهد وبا التفات برحادثه غدیر خم وتعیین خلافت و ولایتی امر مسلمین برای مولی الموحدین وامیرالمومنین حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) وفتوحات وجنگهای ایشان بر تشکیل حکومت اسلامی تاکید دارند وازهمین سیره امام خمینی ، آیت الله خامنه ای استفاده کرده وازولایت درحکومت اسلامی بعنوان مرکز رهبری نام می برد وبرای تحول زندگی انسانها خواستار تشکیل جامعه دارای ولایت می شوند زیرا هنگامی که فرد دارای ولایت شد جامعه تحت تاثیر قرار نمی گیرد وهمواره مقبول و معقول این بوده که جزء تابع کل است ولی کل تابع جزء نیست اما زمانی که جامعه دارای ولایت باشد افراد واجزاء آن نیز تحت تاثیر قرار می گیرند و ولایت فقیه را ولایت رسول الله ( صلی الله علیه وآله) وائمه اطهار(علیهم الصلاه) ودر حدی بالاتر ولایت خداوند تبارک وتعالی و ولایت غیر فقیه راکه  محکوم به فنا است ولایت طاغوتی وشیطانی معرفی می کند چرا که درولایت غیرفقیه هجرت از نیکی وصواب است بسوی قباحت و زشتی اما درولایت فقیه هجرت از جهل است به نور ومنطقه ولایت اللهی ومنطقه بقا وهستی بخش .
امام خمینی درتعریفی از ولایت می فرماید : ((ولایت یعنی حکومت واداره کشور واجرای قوانین شرع مقدس . یک وظیفه سنگین ومهم است نه اینکه برای کسی شان ومقام غیرعادی به وجود بیاورد واو را از حد انسان عادی بالاتر برد به عبارت دیگر ولایت یعنی حکومت واجرا   واداره . برخلاف تصوری که خیلی از افراد دارند امتیاز نیست بلکه وظیفه ای خطیر است.))
امام خمینی پس ازاین تعریف فقها رابه اجتماع برای تشکیل حکومت اسلامی وحکومت عدل عمومی فرا می خواند وبرمبنای همین فراخوانیست که پس ازپیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران وتشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی درایران بطور جدی برای اداره حکومت اسلامی وتعیین ولی فقیه ازتشکیل مجلس خبرگان رهبری با حضور فقها ومجتهدین جامع الشرایط حمایت می کند .
امام خمینی ضمن بررسی سنت و رویه رسول گرامی اسلام ، حضرت محمدابن عبدالله (صلی الله علیه وآله وسلم) وسیدالمتقین ، مولی الموحدین امام علی ابن ابیطالب ( علیه الاف التحیه والثناء) با طرح این پرسش که شاید مدت غیبت حضرت مهدی موعود (عجل الله فرجه الشریف) استمراریابد و هزاران سال طول بکشد آیا باید احکام اسلام زمینگیر شود ؟ وجود ولی فقیه را برای استمرار اجرای احکام امری ضروری می داند .
وجود ولایت فقیه برای اجرای احکام اسلام که دربرگیرنده نظامهای اخلاقی والا است تا نظامهای پیشرفته سیاسی واجتماعی وبرای اهداف ذیل ضرورتی غیرقابل انکاراست :
1-اجرای احکام حقوقی وجزایی
2-اجرای احکام خمس ، زکات ، جزیه وخراج ومدیریت آن
3-وحدت اسلامی مردم
4-نجات مردم مستضعف ومحروم ازچنگال ظالمین وستمکاران براساس حدیث  شریفه(( کونوا للمظلوم عونا وللظالم خصما))
5-اجرای احکام دفاع ملی وتهیه وتدارک ابزاردفاعی براساس آیه شریفه : ((واعدوا لهم ما استطعتم با لقوه ومن ربا ط الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم))
درروایتی حضرت امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) برای امورمردم بعد ازغیبت صغری فرمودند که به فقها وعلماء دین مراجعه نمایید واین روایت نیز یکی دیگرازاستنادات امام خمینی مبنی براثبات حکومت فقها درجامعه  است. 
حضورونظارت ولی فقیه اثرات فراوانی دارد که از آن جمله می توان به این آثاراشاره کرد:
1-ممانعت ازفرسودگی وکهنگی دین مبین اسلام
2-قرار گرفتن مردم درراهی معین وعدم افساد وفساد ملت .
درحکومت اسلامی که ولایت فقیه درراس آن قراردارد طرز وروش حکومت خود رایی، استبدادی ودلخواهی نیست بلکه حکومت قانون است ومنحصر به حاکمیت خداوند متعال وفرمان اوست چون که خداوند قادر  هرگز درهیچ برهه ای از زمان بندگان خود را، حتی لحظه ای بدون ولی ورهبر رها نمی کند ورهبری فقهاء هم درجامعه بخاطر اجرای فرامین الهی است که (( پیروی ازقوانین الهی وحکم الهی برای رئیس ومرئوس متبع است)) ، حکومتی که اسلامی وزیر نظر فقهاست سلطنتی نیست وبا حکومتهای ظا لمانه متفا وت است .
حکومت دراسلام ودر نظام ولایت به مفهوم تبعیت ازقانون است و فقط  قانون است درجامعه حکمفرمایی دارد.
درحکومت اسلامی ولی فقیه بگونه ای عمل می کند که مردم دررفاه بسر برند و اززحمت ورنج بیهوده دور باشند لذا اینجاست که امام خمینی فرمود(( تشکیلات اداری زائد وطرز اداره توام با پرونده سازی وکاغذ بازی ازاسلام بیگانه است )) درحکومت اسلامی اجرای احکام سریع وساده است.آن طرزی که اسلام  برای احقاق حقوق وحل دعاوی واجرای حدود وقانون جزا تعیین کرده است . بسیار ساده ، عملی وسریع است .
حکومت اسلامی حکومت قانون است نه خودسری ونه حکومت اشخاص برمردم بانگاهی به این فرمایش امام خمینی درمی یابیم که تنها دراین نوع حکومت است که عدالت اجتماعی مطرح می باشد لذا امام خمینی این مطلب را که یکی دارای آپارتمانها باشد وعده ای بی خانمان را با حکومت اسلامی وولایت فقیه بیگانه می داند .
امام خمینی تنها برای فقیه علم به قوانین را ضروری نمی داند بلکه آنرا ازشرایط لازم ولی فقیه دانسته و تاکید دارد که کارگزاران نیز باید قوانین مرتبط با کار خود را بدانند ومی فرماید :اگر زمامدارمطلب قانونی را نداند لایق حکومت نیست. ودرادامه تاکید می کند :معاونین وصاحب منصبان ومامورانی که به شهرستان فرستاده می شوند باید قوانین مربوط به کارخود را دانسته ودرموارد دیگر ازمصدر امر بپرسند .
ازآنجا که اسلام دین اخلاق ومعنویت است زمامدار درنظام اسلامی بایستی ازکمال اعتقاد واخلاقی برخوردار بوده وضمن دارا بودن عدالت، دامنش به معاصی آلوده نباشد که اگر زمامداری اموربدست ولی فقیه باشد نه تنها خودش عاصی وگنهکار نیست بلکه جامعه را از آلودگی به معاصی وفساد حفظ می کند لذا زمامدار حکومت اسلامی فقهاء هستند واگر خدای ناکرده حرکتی مغایر با شئون احکام اسلامی انجام دهند بخودی خود از حکومت منعزلند .
امام خمینی با استناد به حدیثی ازحضرت امام جعفرصادق (علیه الصلاه والسلام) که فرمودند : (الملوک حکام علی الناس والفقهاء حکام علی السلاطین) با ترجمه: پادشاهان حاکم برمردمند وفقها حاکم برپادشاهان .
وبه استناد به حدیثی ازامیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) که فرمود : (العلماء حکام علی الملوک) با ترجمه : علماء حاکم برممالک  و سلاطین هستند ،  ولایت فقیه را ولایت رسول الله (ص) معرفی نموده وبر لزوم اطاعت همه مردم ازولی فقیه تاکید می نماید .
ازنظر امام خمینی دراین مبحث که ولایت ولایت فقیه را ولایت معصومین (سلام الله علیهم) می داند صحبت ازمقام معنوی وعصمت ائمه اطهار(علیهم السلام) نیست بلکه ازوظیفه ایشان صحبت می شود واز راه وروش وحرکت آن بزرگواران صحبت درمیان است وچون ازدید ایشان ولایت حکومت واداره کشورو از سویی اجرای قوانین شرعیست معتقدند که ولایت تنها یک وظیفه است ونه مقام وامتیاز خاص چرا که ولایت را مردم می خواهند وولایت هم امریست اعتباری عقلایی که قیومیت ملت است درباب رهبری جامعه ودرآن شخص یا فرد خاصی مطرح نیست یعنی دربحث ولایت مهم نیست فرد چه کسی باشد حتی اجتماع فقهاء برای تشکیل حکومت عدل عمومی مطرح است بلکه این بحث وظیفه اصل است که فقیه بتواند این وظایف را انجام داده وحرکت ائمه (ع) وانبیاء (س) را ادامه دهد .
دربحث ولایت فقیه مقامات معنوی سوای بحث ولایت است زیرا درولایت فقیه که درمقابل ولایت تکوینی امامان معصوم(ع) است امراعتباری مطرح شده ونه تکوینی که تکوینی بدین گونه بوده که ولی به همه ذرات عالم نفوذ داشته وهمه ذرات عالم به اشاره او بوده است ووقتی مقام معنوی درکنارولایت قرارمی گیرد آنرا از اعتباری خارج وبه تکوینی تبدیل می نماید پس معنویت ولایت نمی آورد اما همواره قابل احترام وتجلیل است مانند حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که صاحب مقامات معنوی انکارناپذیری است وحلقه اتصال نبوت با امامت معصومین (ع) می باشد اما دارای ولایت نیست لذا امام خمینی تاکید دارند که در ولایت فقیه آنچه اصل است انجام ماموریت ووظیفه انبیاء وائمه (ع) است وچون بحث ادامه حرکت انبیاء ومعصومین (ع) مطرح است با توجه حدیث شریفه : ( الفقهاء امناء الرسول ) با ترجمه :  فقها امین رسول الله (ص) هستند حاکمیت متعلق به فقهاست که امام خمینی علمای اسلامی را موظف می کند که اسلام واحکام آنرا گسترش داده وبه مردم دنیا معرفی نمایند واحکام حقیقی اسلام را بین مردم گسترش دهند . 
نبی مکرم اسلام (ص) دردعایی که مورد دیگرمستند امام خمینی است می فرماید : ((الهم ارحم خلفائی)) یعنی خدایا رحمتت رابرخلیفه های من نازل کن که حضرت امام خمینی می فرماید : منظورازخلفاء دراین دعا فقهای اسلامند وازخلافت به عنوان جانشینی (تمام شئون نبوت نام می برد وبه استناد حدیث شریفه (العلماء ورته الانبیا) نیزمی توان گفت منظور ازخلیفه الله وخلیفه الرسول (ص) فقها وعلمای بزرگوار اسلامند وپیرو همین امرامام خمینی ازحوزه های علوم دینی می خواهد که برای حفظ اسلام خود را مجهزبه تشکیلات ولوازم وقدرتی بدین منظور نماید وحفظ اسلام راواجبتر از نماز می داند . دراین بحث اما م خمینی معتقد است که اسلام آمد تا به جا معه نظم بدهد وحکومت برای تنظیم امورجا معه است لذ ا دو هدف عا لی برای حکومت بدین عنا وین تشریح می کند :
1-حذف طاغوت وبرقراری حق که درنتیجه آن باید گفت ))جاء الحق وزهق البا طل .ان البا طل کان زهوقاً(( 
2-نجات مظلومین ازدست ستمکاران که تحقق آیه شریفه ((ونرید ان من علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم الائمه ونجعلهم الوارثون)) می باشد .
ایشان با ا فتخا ر ازمرام حکومتی اما ما ن معصوم (ع) نام برده ودستورات حکومتی نهج البلاغه را سبیل و راه نجا ت انسانها وجوامع بشری معرفی وبه شهادت ائمه اطهار(ع) درراه تشکیل حکومت عدل که لازمه ولایت فقیه است      افتخا رمی کند .
انگیزه ها یی را برای تشکیل حکومت اسلامی بعنوان وظا یف ولی فقیه ازکلام گوهربا ر امام خمینی میتوان بدین شرح استنبا ط نمود :
الف : دفاع ازآزادیهای سا لم ومشروع وجلوگیری ازآزادیهای مخرب وغربی که سبب فسا د جا معه مخصوصاً گمراهی جوانان خواهد شد .
ب : توجه به علم وصنعت وتمدن واختراعات واکتشافات وحمایت ازصاحبان آنها بشرطی که با هدف سعادت بشری همراه باشد .
ج : اهمیت به مسائل جوانان 
د: بسط عدالت اجتماعی وتحقق کامل آن
ه : اهمیت به مراکز تعلیم وتربیت بخصوص اهمیت به حوزه ها ودانشگاهها
و: توجه کافی به نیروهای مسلح برای حفظ آمادگی کاملشان برای دفاع ملی
ز: نظم قوای سه گانه اجرایی ، مقننه وقضایی
ح : رسیدگی به حال محرومان ومستضعفان جامعه
امام خمینی درباب غفلت ازسیاسی بودن احکام اسلام این غفلت راباعث بروز مصیبتها می داند وهمه احکام اسلام را عبادی سیاسی خوانده ودروصیت نامه سیاسی الهی خود ضمن فراخوان مسلمین به پیروی از ائمه معصومین (ع) وفرهنگ سیاسی ، اجتماعی می فرماید ))اسلام وحکومت اسلامی پدیده الهی است . ولایت فقیه اقامه حکومت حق برای نفع مستضفان ازبزرگترین واجبات واقامه آن از والاترین عبادات است.((
آزادی درحکومت وولایت فقیه حائزاهمیت فراوانیست که امام خمینی فقهاء را والی حکومت می داند وبا این انگیزه که نباید گذاشته شود قوانین اسلام معطل بماند یا دراجرای آن کم وزیاد گردد مردم ومسئولین را دردایره مقررات شرعی آزاد می داند واعلام می دارد کسی حق ندارد آزادیهای شرعی راازمردم سلب کند که فرمایش امام خمینی درباب آزادی درنظام ولایت فقیه بدین شرح است :
))مردم ومسلمان دردایره مقررات شرعی آزادند یعنی بعد ازآنکه طبق مقررات شرعی عمل کردند کسی حق ندارد بگوید اینجا بنشین یا آنجا برو، این حرفها درکارنیست آزادی دارند وحکومت عدل اسلامی چنین است ، همه درسایه قانون با امنیت کامل بسر می برند وهیچ حاکمی حق ندارد خلاف مقررات وقانون شرع مطهر قدمی بردارد.))
امام خمینی مرجع امور را علمای اسلام می داند با استفاده ازآیه ششم سوره احزاب که خداوند فرموده :
))النبی اولی بالمومنین من انفسهم(( یعنی نبی برای رهبری  مومنین اولی است ازخودشان وبه استناد با احادیث شریفه : ))العلماء ورثه الانبیاء(( و))الفقهاء امناء الرسول(( ضمن تاکید براین موضوع منصب ولایت رابرای علماء ثابت  می داند .
ازنظرامام خمینی حکم ولی فقیه حکم حکومتی است پس برای فقیه دیگرنیز واجب الاطاعه است مثل حکم میرزای شیرازی درتحریم تنباکو که نوعی حکم حکومتی بود وحکم میرزامحمد تقی شیرازی درجهاد ودفاع ملی وحکم مرحوم کاشف الغطاء که همه این احکام را باید احکام حکومتی یا احکام سیاسی اسلام خواند که البته درعصر فعلی مراجع وعلماء درباب ولایت فقیه به نظر امام خمینی اعتقاد دارند ازجمله آیت الله العظمی گلپایگانی  وآیت الله العظمی اراکی وآیت الله یوسف صانعی دراین زمینه نظرات کارشناسانه موکدی دارند .
امام خمینی تاکید می کند درحکومت اسلامی ونظام ولایت فقیه کارهای حکومت بدست کارشناسان امین وخردمندان معتقد به اسلام سپرده شود ومی فرماید:
((این مقام حکومت ومنصب نیست که به انسان ، شان ومنزلت معنوی می دهد بلکه این منزلت ومقام معنوی است که انسان را شایسته برای حکومت ومناصب اجتماعی می سازد .))
با نگرشی بر کلام فوق الذکر از امام خمینی به اهمیت فضائل اخلاقی  وانسانی  درنظام ولایت فقیه پی می بریم .
مسلمین ناگزیر به داشتن ولی فقیه هستند که بدینوسیله ازفساد وگمراهی وذلالت درامان باشند زیرا فقهاء اوصیاء دست دوم رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم هستند ومرجع امور مسلمان هم نمی شود غیر مسلمان باشد که خدای ناکرده خلاف شرع یا ظلمی درحق مسلمان با وجود حاکم غیر مسلمان جاری خواهد شد ودراسلام نیز علماء وفقها هستند که به فرمانروایی منصوبند ومنصبهای ایشان برای همیشه محفوظ است ومسلمین نیز درهمه زمانها باید به آنها مراجعه کنند .
از آنجا که نظارت وحکومت وظیفه انبیاست چنین امری وظیفه ولایت فقیه نیزمحسوب ومنظورمی گردد واطاعت ازولایت فقیه برهمگان واجب است وحکومت وولایت نیز دراین زمان با فقها می باشد تا فرج و ظهور امام عصر حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام گیرد .
پس ازاین مطالب درمرحله عمل که نگاه کنیم می بینیم امام خمینی با تشکیل حکومت جمهوری اسلامی وایجاد نهادهایی بصورت ذیل درراستای انگیزه ها ، اهداف ووظایف مطروحه نظام ولایت فقیه گامهای موثری برداشته است من جمله ازاقدامهای ذیل می توان نام برد که اختیارآن برعهده ولی فقیه زمان است براساس قانون اساسی مصوب ملت :
1-  تنفیذ حکم ریاست جمهوری اسلامی واختیارعزل او هم دست ولی فقیه است که بدین صورت اختیار قوه مجریه دردست ولی فقیه می باشد .
2-  نظارت برکارمجلس شورای اسلامی توسط ولی فقیه ودراختیارداشتن حق انحلال مجلس توسط ولی فقیه ونظارت برقوانین مصوب این نهاد قانونگزاری ازطریق شورای نگهبان که تعیین فقهای این شورا برعهده ولایت فقیه است وتا زمانی که نظریه تایید کننده شورای نگهبان نباشد قوانین مصوب مجلس بلااعتبارخواهد بود .
3-  یکی دیگرازوظایف ولی فقیه نظارت برقوا وتنظیم امور قوای سه گانه اجرایی ، قضایی و قانونگزاریست که با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام مقدس جمهوری اسلامی با عضویت سران سه قوه درهمین راست .
4-  اجرای احکام دفاع ملی یکی دیگر ازدلایلی بوده که ضرورت وجود ولایت فقیه را می سازند که در همین رابطه ازاقدامات امام خمینی تشکیل شورای عالی امنیت ملی است که زیر نظر مستقیم ولایت فقیه عمل  می کند .
5-  توجه به قوای مسلح نیز ازدیگروظایف ولی فقیه ذکرشدکه تعیین فرماندهان نیروهای مسلح و عزل آنها نیزدرحال حاضر توسط ولایت فقیه صورت می گیرد .
6-  اجرای احکام حقوقی وجزایی ازوظایف دیگر ولی فقیه ذکرشده که امام خمینی دراین نظام عزل ونصب عالیترین مقامات قضایی کشور را قانوناً برعهده مقام عظمای ولایت فقیه گذارد.
درخاتمه این بحث نتیجه می گیریم که ولایت فقیه برای سعادت جامعه بشری امری انکارناپذیراست و ضرورت دارد که فقیه  ، رهبر ووالی و زمامدار مملکت باشد البته فقیه جامع الشرایط و ولایت غیرفقیه اعتباری ندارد. اطاعت ازولایت فقیه نیز برهمه مردم وحتی فقهای دیگرلازم است وواجب ودراین اطاعت پذیری همه علماء وفقها متفق القول می باشند .
ولایت فقیه نیز یعنی ولایت رسول الله (ص) وولایت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) وولایت ائمه معصوم(ع) که دراصل ولایت الله است می باشد وولایت فقیه امری اعتباری است ونه تکوینی واین ولایت یک مقام معنوی خاصی برای فرد ایجاد نمی کند وازاو یک انسان غیرعادی نمی سازد. درمعنای حقیقی کلمه ولایت فقیه مظهرهمه خوبیها وراهبری های صحیح است وآئینه تمام نمای مدیریتی رسول الله (ص)  می باشد .
درنظام ولایت فقیه تصمیم سازنده امور مردم هستند یعنی تصمیم سازی برعهده مردم است وتصمیم گیری نهایی برعهده ولی فقیه ونظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عینیتی است ازمرحله عملی نظام ولایت عظمای فقیه که بررسی این نظام که بنیانگزارآن امام خمینی است برمردمی بودن ولایت فقیه وحکومت اسلامی تاکید می کند بدین نحو که مردم با شرکت درهمه پرسی قوانین اساسی نظامشان را تعیین می کنند ، با شرکت درانتخابات مجلس و ریاست جمهوری خط مشی اجرایی ودولت وبا شرکت درانتخابات مجلس خبرگان رهبری از طریق نمایندگان منتخب خود دراین مجلس رهبری انقلاب اسلامی را تعیین می کنند وبعبارتی صریح نظام ولایت فقیه تنها نظامیست که به تمام معنا مردمی اداره می شود و هیچ حکومت دموکراسی درمردمی بودن ونظام مندی نمی تواند با نظام ولایت فقیه وحکومت اسلامی رقابت کند .



ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ        
       





Powered by WebGozar